جدول جو
جدول جو

معنی پس وچین - جستجوی لغت در جدول جو

پس وچین
جمع آوری مجدد گردو و فندق پس از جمع آوری رسمی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بقیۀ میوه که در آخر فصل و پس از چیدن میوه جا به جا در شاخه های درخت مانده باشد و بعد آن ها را بچینند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ فَهْ)
ردیف. (السامی)
لغت نامه دهخدا
(پَ سِ سُ)
کفل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
میوه ای که در باغها پس از چیدن میوه جابجا بر سر درخت ماند. سبدچین (؟). (برهان قاطع در ذیل کلمه سبدچین)
لغت نامه دهخدا
(اِ وِ)
مادام آن سوفی 1782- 1857 میلادی). نویسندۀ فرانسوی که اصلاً روسی بود. او راست: لتر و پانسه
لغت نامه دهخدا
تصویری از پس نشین
تصویر پس نشین
آنکه در عقب نشیند، ردیف (سواری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا چین
تصویر پا چین
تنکه زنانه که سرپای آنرا چین داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
بقیه میوه ای که در باغها بعد از چیدن میوه جابجا بر سر درخت مانده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
وجین دوم، وجینی که مکمل پاک سازی مزرعه از علف های هرز و
فرهنگ گویش مازندرانی
باز کردن، جمع نمودن، برچیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دست چین، دست چین کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کندن علف های هرز مزرعه با دست
فرهنگ گویش مازندرانی
به پشت رفتن، پس رفتن، گام نهادن به پشت سر
فرهنگ گویش مازندرانی
پوچین
فرهنگ گویش مازندرانی